چاپ

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعال
 

جایگاه قرض الحسنه در قرآن و روایات ائمه معصومین (ع)

قرض‌الحسنه، دهنده : ما ؛ گيرنده : خدا .(معامله‌ اي آسماني، سنّتی قرآني)

حقتعالي از باب لطف و كرم، به بندگان خود مال و دارايي فراوان بدون منّت عطا مي‌كند، آنگاه مي‌فرمايد: كيست كه به خدا قرض‌الحسنه بدهد.

و سپس براي چنين كسي پاداش‌هايي بيان مي‌فرمايد كه جدّاً حيرت انگيز است. مي‌فرمايد آن كس كه از مال طيّب و طاهر خود قرض‌الحسنه مي‌دهد:

1- پاداش بیکران به او داده می شود

2- اجر و مزدي كريمانه به او عطا مي‌شود.

3-پاداش مضاعف نصيبش خواهد شد.

4-به طور قطع گناهان او آمرزيده مي‌شود.

5-به طور حتم بهشت برين جايگاه او خواهد بود.

6-خداوند متعال از او قدرداني و تشكّر خواهد كرد.

-7ذخيره ي بسيار مباركي همراه با اجر عظيم براي او محسوب خواهد شد.

آيا مشاهده‌ي اين همه پاداش واقعاً حيرت انگيز نيست كه ما بخشي از دارايي خود را كه خدا به ما عطا كرده به فرد نيازمندي به طور قرض‌الحسنه وام بدهيم و بعد به اين همه فضيلت و ثواب دست يابيم.

 آيا نه اين است كه خداوند متعالی مي‌خواهد عدالت را به دست بندگانش جاري سازد و همه‌ي بندگان در شرايط متعالي به سر برند و در جامعه‌ي اسلامي فاصله‌ي وحشتناكي بين غني و فقير نباشد. همگان از نعمت‌هاي الهي بهره ببرند و در مسير اطاعت امر او گام نهند و نهايت به مقام لقاي حق نائل شوند.

به حكم قرآن همه‌ي مسلمانان موظّفند درماندگان را دريابند و با خالق خود معامله كنند. معامله‌اي كه نتيجه‌ي آن پيشاپيش بهره‌مندي فراوان و سودي بي پايان است.

وَ فِي أمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ؛(ذاريات/19)

خوشا به حال آنان كه عامل به اين سنّت قرآني‌اند و برخوردار از صفات عالي انساني


روايات و احاديثي زيادي در خصوص قرض و حرمت ربا براي سعادت و كمال انسانها وارد شده است كه  گزيده اي از آنها به شرح ذيل تقديم مي گردد:

بيان قرض در قرآن و روايات

رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: كسي كه به برادر مومن خود قرض بدهد، در برابر هر درهمي كه قرض داده هم وزن كوه اُحد، رضوان و طور سينا،حسنات خواهد داشت و اگر براي باز پس گيري آن مدارا كند، از پلِ صراط همچون برق جهنده، بدون حساب و عذاب خواهد گذشت. (ثواب الاعمال، ص 414)

امام صادق - عليه السّلام - فرمود: بر روي درب بهشت اين گونه نوشته شده است: قرض دادن هيجده برابر پاداش دارد و صدقه ده برابر. (بحار الانوار، ج 103، ص 138)

رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: پاداش صدقه ده برابر، پاداش قرض هيجده برابر، پاداش پيوند و ارتباط با برادران ديني بيست برابر و پاداش صلةرحم و پيوند با خويشاوندان، بيست و چهار برابر مي باشد.  (الكافي، ج 4، ص 10)

امام صادق - عليه السّلام - فرمود: قرض دادن مال را، بيشتر دوست دارم تا آن كه آن را ببخشم. (بحار الانوار، ج 103، ص 139)

امام علي - عليه السّلام - در وصيت به فرزندشان امام حسن - عليه السّلام - فرمود: اگر كسي در حال بي نيازي ات از تو قرض خواست، آن را غنيمت بشمار تااينكه در روز تنگدستي و احتياج، او نيز قرض تو را جبران نمايد. (نهج البلاغه، نامه 31)

امام صادق - عليه السّلام - فرمود: هيچ مومني نيست كه به خاطر خدا به مؤمن ديگر قرض دهد، جز آنكه خداوند هر روز ثواب صدقه دادن آنرا به حساب وي ثبت كند تا زماني كه آن مال به او باز گردد.   (الكافي، ج 4، ص 34)

امام رضا - عليه السّلام - فرمود: پاداش قرض دادن هيجده برابر اجر صدقهاست، زيرا قرض به کسي مي رسد که خود را براي گرفتن صدقه، ضايع (و کوچک) نميکند (بحار الانوار، ج 103، ص 140)

امام باقر - عليه السّلام - فرمود: هر گناهي با شهادت در راه خدا بخشيده وپاك مي شود، مگر قرض كه كفّاره اي ندارد جز اينكه توسط شخص بدهكار يا شخص ديگري پرداخت شود و يا اينكه طلب كار گذشت نمايد.    (وسائل الشيعه، ج 13، ص 83)

پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - فرمود: كسي كه قادر به پرداخت حق ديگران است، اگر طلبكار را معطل كند، در مقابل هر روز تاخير، گناه شخص باجگير در نامه عملش ثبت خواهد شد.    (بحار الانوار، ج 103، ص 146)

امام رضا - عليه السّلام - فرمود: كسي كه قرض بگيرد در صورتي كه تصميم داشته باشد آن را پس دهد، در امانِ خداست تا آن را اداء كند، ولي اگر تصميمنداشته باشد آنرا به صاحبش برگرداند، پس او دزد محسوب مي شود. (بحار الانوار، ج 103، ص 150)

پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - فرمود: تاخير در پرداخت قرض توسط انسان توانمند و غني، ظلم است(وسائل الشيعه، ج 13، ص 90)

امام صادق - علیه السلام - مي‌فرمايد: دزدان سه دسته‌اند: کسي که زکات ندهد، کسي که مهر زنان را حلال شمرده (و از دادن آن خودداري کند) و کسي که قرض کند و قصد اداء آن دين و قرض را نداشته باشد.

رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: شبي كه به معراج برده شدم ديدم كه روي درب بهشت اين چنين نوشته بود: صدقه ده برابر پاداش دارد و قرض هيجده برابر. به جبرئيل گفتم: چرا قرض برتر از صدقه است؟ گفت: چون قرض گيرنده فقط به خاطر نيازش قرض مي گيرد ولي سائل تقاضاي كمك مي كند، اگر چه بي نيازباشد.   (كنز العمّال، ح 15374)

امام موسی بن جعفر-علیه السلام- فرموده اند: مبادا از خرج کردن دارایی خود (مالی، جانی، آبرویی) در راه دریغ کنی که اگر چنین کردی بدان که دو برابر آن مال را از روی ناچاری در راه باطل و معصیت خدا خرج خواهی کرد.( تحف العقول/ 432)

امام صادق( فرمود

بردر بهشت نوشته ده است که ثواب صدقه ده برابر و ثواب قرض الحسنه هيجده برابر است. و نيز فرمود وقتي به کسي قرض مي دهيد، مال شما درهر لحظه درصدقه است تا پول شما برگردد. زيرا در هر لحظه مي توانيد پول خود رامطالبه کنيد و چون به برادر خود فرصت مي دهيد، لذا مانند اين است که پول شما درصدقه است


من ذي الذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له اضعافاً کثيره و الله يقبض و يبسط و اليه ترجعون. (264 - بقره(

کيست که به خدا قرض دهد, قرض نيکو را, تا آن را براي او مضاعف سازد به اضعاف بسيار و خداست که تنگ مي گيرد و يا مي بخشد و بازگشت همه شما به سوي اوست.



مراد از قرض دادن به خدا, خرج کردن در راه خداست, نظير تمام کارهاي خيرياست که انجام مي شود, هر نوع کمک به بندگان خدا براي رضاي خدا نوعي وامدادن به خدا به حساب مي آيد.

ساختن بناهايي که سود آن در کوتاه مدت يا دراز مدت عايد همه مردم مي شودهمچون مؤسسات خيريه, خانه سازي واحدهاي آموزشي, بيمارستانها, مراکز علمي وتربيتي, دستگيري از بينوايان, اعطاء هزينه تحصيل جوانان با استعداد, خشنودکردن مردم ستمديده, رسيدگي به حال ضعيفان, يتيم نوازي, اطعام مساکين, فراهم کردن وسيله ازدواج جوانان که قرض دادن در آن مندرج و در سرلوحه ي همه آنهاقرار دارد. زيرا تمام آنها به علاوه آنچه که به عنوان وجوهات پرداخته ميشود, صدقه به حساب مي آيد و رسول خدا عليه صلوات الله فرموده در شب معراجديدم که در بهشت نوشته است : الصدقه بعشر امثالها و القرض بثمانيه عشر «السنن» کسي که در راه خدا صدقه مي دهد ده برابرش پاداش به او عطا مي شود وکسي که قرض مي دهد, ثواب آن هيجده برابر است.
پرسيدم اي جبرئيل علت اينکه ثواب قرض بيشتر از پاداش صدقه است چيست؟ گفت : صدقه ممکن است به غير مستحق برسد, ولي وام گيرنده واقعي, تا محتاج نباشدبراي دريافت وام اقدام نمي کند.  


واقرضوا الله قرضاً حسناً « سوره مزمل» به خدا قرض نيکو دهيد.
فعل امر «واقرضوا الله» خطاببه همه مسلمانان است و هر کس بهاندازه توانايي خود مي تواند اين دستورمؤکد خداوند تبارک و تعالي را عملکند, هيچکس نمي تواند به بهانه نداشتناز اين دستور سرپيچي کند, زيرا او ميتواند مقداري از پول خود را ولوناچيز در مؤسساتي که صادقانه وام ميپردازند, قرار دهد و لذا «واقرضوا», فعل امر است و لذا همه ي ما به عنوانيک دستور مي توانيم به اجراي آنبپردازيم. اگر همه ي ما طبق دستور قرآننماز مي خوانيم يا روزه مي گيريميا به حج مي رويم بايد طبق همين آيه ازقرآن به پرداخت وام به ديگران نيزقيام کنيم .
صدقه ، مطلق کار نيک ومحبتي است که شما مي توانيد به فقير و غني, به آشناو بيگانه کوچک و بزرگوزن ومرد از هر گروه و دسته اي داشته باشيد.
براي مثال, وقتي سنگ کوچکيرا از مسير راه در کوچه و خيابان برمي داريد کهپاي مردم به آن برخوردنکند, يا به کودکي لبخند مي زنيد که شاداب تر شوديا با هديه ي يک قطعهشيريني کودک گرياني را آرام مي کنيد,دست نوازش به سريتيم مي کشيد, ... همهاز نوع صدقه است. (به شرطي که با نهايت صداقت وصافي دل اين عبادت راانجام دهيد.) زيرا از کلمه صدقه ، صداقت و اخلاصبرمي خيزد. حال بررسي کنيداز ميان تمام صدقات کداميک برتر است؟ به طورمسلم, صدقه اي که پايداريش, زندگي سازتر, اساسي تر و بنيادي تر باشد, برتري بيشتري دارد. اگر بتوانيدبا پول خود تمام خويشاوندان خود را به صرفيک وعده غذا دعوت کنيد, کار خوبيانجام داده ايد اما اگر همين پول راتنها به عنوان قرض آنهم به طور مستقيميا غيرمستقيم بدون منت و به طوري کهاسباب شرمندگي و خجالت وام گيرندهنشود. در اختيار يکي از ضعيف ترينخويشان خود قرار دهيد تا بتواند به راحتيبراي دختر خود جهيزيه تهيه کند واو را به خانه شوهر بفرستد و سپس پول شمار با خاطري آسوده و به تدريجبپردازد, بهتر نيست ؟ به نظر شماکداميک پاداشبيشتري دارد؟ کداميک مهم تر, اساسي تر و بنيادي تر است؟ کداميک نيز خداورسول خدا(ص) و ائمه اطهار (ع( را خوشحال مي کند؟
يا اگر همين پول دراختيار يکي از جوانان تهيدست فاميل قرار دهيد تابتواند کسب و کاري را برايخود دست و پا کند, مثلاً ابزار مورد نياز شغلخود را خريداري کند و به طورمستقل به کار توليدي بپردازد و به يک زندگيشرافتمندانه برسد و سپس بهتدريج پول شما را پس دهد و يک بار ديگر پول شمارا قرض بگيرد و ازدواج کند وباز پول شما را در زمان مناسب پس دهد آياشما خوشحال نمي شويد؟ آيا انبياءو اولياء خدا از اين عمل که افضل صدقاتاست خرسند نمي شوند؟ مسلماً چرا! پس توجه داشته باشيم که مهم ترين صدقه يابرترين صدقات, وام دادن به افرادآبرومند, آبرودوست و نيازمند است.


- تعاونوا علي البر و التقوي و لا تعاونوا علي الاثم والعدوان وا تقوا الله ان الله شديدالعقاب (سوره مائده(

يکديگر را درکارهاي نيک واحسان و پرهيزگاري ياري کنيد و برگناه و ستم و تعدي همدست نشويد و از خدا بترسيد که عقوبت او شديد است.

اينآيه  کريمه زندگي ساز،  همه مسلمانان را بطور مطلق به کمک و ياري کردنيکديگر – از جمله قرض دادن – و برآوردن آرزوها ونيازهاي مشروع و رفعنگراني ها و نارحتي ها و مسرور ساختن يکديگر دعوت و از هم دستيبراي وقوعگناه و ظلم و ستم و ايجاد نگراني به طور شديد نهي کرده است.
وام دادن به طور مستقيم و غيرمستقيم در تمام آياتي که مردم را به کارهايخير دعوت مي کند لحاظ شده است. زيرا وام دادن, در گره گشايي از دشواريها, مسرورساختن, برطرف ساختن ناراحتي ها و رفع مشکلات مادي وروحي دخالت تمامدارد.


احاديث وارده در حرمت ربا:

تحريم عمل زشت ربا،در روايات بسيار زياد و گسترده اى مطرح شده است. اين رواياتبهقدرى زياد است كه شايد به سر حد تواتر برسد، در اين روايات تعبيراتبسيار تكان دهنده اى در مورد اين كار اقتصادى ظالمانه و غير انسانى واردشده است كه درباره كمتر گناهى ديده مى شود. در برخی روايات رباخوارىباعمل زشت منافى عفت مقايسه شده و از آن بدتر شمرده شده است.
از جمله در حديثى آمده است كه پيغمبر اكرم (ص) به على (ع) فرمود: «يا على درهم ربا اعظم عندالله من سبعين زنية...؛ اى على! يك درهم از ربا از نظر گناه و معصيت بدتر از هفتاد بار زناست».
حتى تعبيراتى بسيار تندتر و شديدتر از اين هم موجوداست. اين تعبير در روايات متعدد ديگرى وارد شده است ولى با اعداد و ارقاممختلف، در بعضى از روايات معادل 33 بار (وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا)
و در روايت ديگر معادل 30 بار (مستدرك الوسايل، جلد 13،ابواب الربا، باب 1، حديث 14) و در بعضى معادل 20 بار (وسايل الشيعه، جلد12، ابواب الربا، باب 1، حديث 5) و دربعضى معادل يك بار (وسايل الشيعه،جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 6 و 22) عمل منافى عفت شمرده شده است.
همه مى دانند اسلام به شدت با اعمال منافى عفت برخوردمى كند، حال بايد حساب كرد كه زيان و زشتى رباخوارى چقدر زياد است كهدرباره آن چنين مى گويد و اين از صريحترين دلايل بر حرمتربا در اسلام است.
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه چرا عددها در رواياتمزبور تا اين حد متفاوت و مختلف است؟ در پاسخ اين سؤال مى توان گفت كهرباها مختلف است همه انواع ربا بد، ظالمانه و زشت است، ولىبعضى از بعضىبدتر و زشت تر مى باشد و اين تفاوت اعداد، مربوط به تفاوت انواع رباست؛مثلا رباى اضعاف مضاعف كه شرح آن گذشت با رباى معمولى متفاوت است، و قبح وزشتى آنها يكسان نيست.
و ربا گرفتن از يك انسان بسيار ضعيف كه مثلا براى درمانفرزندش مختصرى وام مى گيرد با ربا گرفتن از افرادى كه در چنين شرايطاضطرارى قرار ندارند فرق مى كند و اولى به مراتب زشت تر وظالمانه تر است.


امام رضا (عليه السلام )  فرموده اند :‌

((... عله تحريم الربا ... لما فى ذلك من الفساد و الظلم; ... علتتحريمربا ... وجود فساد و شيوع ظلم در آن است)). (همان) .15 امامباقر(ع): ((انما حرم الله الربا لئلا يذهب المعروف; ... خدا ربا را از آنجهت حرام كرد كه نيكوكارى از ميان نرود)). (همان, ص 618)

  يمحق الله الربا (بقره (2): 276. خدا مال ربا را نابود مى كند.

امام على(عليه السلام ) فرموده اند :

((اذا ارادالله بقريه هلاكا, ظهر فيهم الربا; چون خدا هلاك ] مردم] آبادى را بخواهد, در ميان ايشان رباخوارى رايج مى شود)). (ترجمه الحياه ج 5, ص 620)

پيامبرگرامي اسلامي فرموده اند :

...(( ان القوم سيفتنون بعدى بإموالهم, ... و يستحلون حرام الله بالشبهات الكاذبه و الاهوإ الساهيه, فيستحلون ... الربا بالبيع; ... پساز من اين قوم[ مسلمان] با اموالشان آزموده مى شوند ... و با شبهه هاىكاذب و هواهاى اغفال كننده, حرام خدا را حلال شمارند; پس ... ربا را با] كلاه شرعى در] معامله برخود حلال كنند)). (ترجمه الحياه, ج 5, ص 609)

امام صادق (ع) می فرماید:

«اذا اراد الله بقوم هلاكا ظهر فيهم الربا»: «هنگامىكه خداوند اراده هلاكت قومى را كند ربا در ميان آنها ظاهر مى گردد». معناىاين روايتاين است كه ربا مجازات دنيوى نيز دارد و به هلاكت ربا خوارانمنهى مى شود.


ربا در سنّت‏

به دلیل بزرگي گناه ربا و آثار آن بر فرد و جامعه، گذشته از آيات قرآن، روايات فراوانی از رسول خدا(ص) و ائمة اطهار(ع) در مورد اين موضوع مهم نقل شده است.

 1. ربا از گناهان كبيره است‏

 عن فقه الرضا(ع):

«اعلم يرحمك اللَّه أنّ الرّبا حرام سخت من الكبائر و ممّا قد وعد اللَّه عليه النار فنعوذ بااللَّه منها و هو محرّم علي لسان كلّ نبي و في كلّ كتاب‏»؛

بدان كه خدا تو را رحمت كند، به درستي كه ربا حرام و پليد و از گناهان كبيره و از جمله جرايمي است كه خداوند بر آن وعدة عذاب داده است. پس، از آن به خدا پناه مي‏بريم. ربا در كلام همة پيامبران و در همة كتاب‏هاي آسماني حرام شده است.

عن جعفربن محمد(ع) عن آبائه عن‏النبي(‏ص) في وصيته لعلي(‏ع) قال:

             «يا علي! الرّبا سبعون جزء فايسرها مثل أن ينكح الرّجل أمّه في بيت‏اللَّه الحرام‏».

 امام صادق(‏ع) از پدرانش، از رسول خدا(ص) نقل مي‏كند كه آن حضرت(‏ص) در وصيتش به حضرت علي(‏ع) فرمود:

يا علي! (گناه) ربا هفتاد بخش است كه ناچيزترين آنها مانند اين است كه مردي با مادر خود در مسجدالحرام زنا كند. يا علي! گناه يك درهم ربا پيش خداوند، بزرگ‏تر از هفتاد مرتبه زناست كه همة آنها با محارم و در مسجدالحرام باشد.

نظير اين تعبير در روايات فراوانی از طريق شيعه و اهل سنّت نقل شده است.

 2. رباخواري، بدترين شغل‏

 عن رسول اللَّه(‏ص): «شرّ المكاسب كسب الرّبا»؛ بدترين كسب‏ها رباخواري است.

 عن أبي عبداللَّه‏(ع): «اذا أراداللَّه بقوم هلاكاً ظهر فيهم الرّبا»؛ يعني: هرگاه خداوند هلاك قومي را اراده كند، ربا در بين آنان آشكار مي‏شود.

 3. ربا امري پيچيده‏

 قال النبي(‏ص):

 «يأتي علي الناس زمان لا يبقي أحد الاّ أكل الرّبا فاِن لم يأكله أصابه من غباره‏» يعني: روزگاري خواهد آمد كه كسي نمي‏ماند مگر اين‌كه ربا مي‏خورد و اگر ربا نخورد، غبارش بر او مي‏نشيند.

 عن علي(‏ع):

«معاشر الناس! الفقه ثم الْمَتْجَرْ و اللَّه الرّبا في هذه الاُمّة أخفي من دَبيبِ النمل علي الصّفا»؛

اي مردم! اول فقه بياموزيد، بعد تجارت كنيد. قسم به خدا! ربا در ميان اين امّت پنهان‏تر از حركت مورچه بر سنگ سياه است.

  4. حيله براي رباخواري‏

قال النبي‏(ص):

 «يأتي علي النّاس زمان يَستَحَلُّ فيه الرّبا بالبيع و الخمر بالنبیذ و السّحت بالهديّة»؛

روزگاري براين مردم خواهد آمد كه ربا را به اسم خريد و فروش، شراب را به اسم کشمش و رشوه را به اسم هديه، حلال بشمرند.

 5. عقوبت رباخوار

 دربارة كيفر دنيوي رباخوار وارد شده است:

 عن ابن بكير قال: بلغ اباعبداللَّه(‏ع) عن رجل انه كان يأكل الربا و يسميه اللباء، فقال: لئن امكنني اللَّه منه لاضربن عُنقُه‏َ»

ابن بكير نقل مي‏كند: به امام صادق(‏ع) رسيد كه مردي ربا مي‏خورد و آن را لباء (آغوز) مي‏نامد، حضرت فرمود: اگر خداوند مرا به او مسلط كند، گردنش را مي‏زنم.

 دربارة كيفر اخروي رباخوار وارد شده است:

 عن النبي(‏ص) قال: «و من أكل الرّبا املاء اللَّه بطنه من نار جهنم بقدر ما أكل و ان اكتسب منه مالاً لم يقبل اللَّه منه شيئاً من عمله و لم يزل في لعنةاللَّه و الملائكة ماكان عنده منه قيراط واحد»؛

 هركس ربا بخورد، خداوند شكمش را به اندازه‏اي كه ربا خورده است، از آتش جهنم پر مي‏سازد و اگر از طريق ربا مالي به دست آورده، هيچ عمل نيكي را از او نپذيرد و تا موقعي كه به اندازة يك قيراط از مال ربا پيش اوست، پيوسته خدا و فرشتگان او را لعنت كنند.

6. حرمت شهادت و كتابت ربا

گذشته از حرمت ربا دادن و ربا ستاندن، حضور در جلسة ربا به عنوان نويسندة سند و شاهد نيز حرام است. اين مطلب در روايات فراوانی از طريق شيعه و سنّي وارد شده است:

 عن علي‏(ع): قال: «لعن رسول اللَّه(‏ص) الرّبا و آكله و بايعه و مشتريه و كاتبه و شاهديه‏» رسول خدا(ص) ربا و خورنده و فروشنده و مشتري ربا و نويسنده و دو شاهد آن را لعنت كرد.

 عن ابي جعفر(ع) قال:

 «قال اميرالمؤمنين(‏ع): آكل الرّبا و مُؤَکَلِهُ و كتابه و شاهداه في الوزريه سواء»

ربا گيرنده و ربا دهنده و نويسنده و دو شاهد آن در گناه ربا مساوي‌اند.

 7. علت تحريم ربا

«عن هشام بن‏الحكم أنّه سأل أبا عبداللَّه عن علّة تحريم الرّبا، فقال: انّه لوكان الرّبا حلالاً لترك النّاس التّجارات و مايحتاجون اليه فحرّم اللَّه الّربا لتنفّر النّاس من الحرام الي الحلال و الي التجارات من البيع و الشّراء»؛ هشام‏بن حكم از امام صادق‏(ع) درباره علت تحريم ربا پرسيد، امام‏(ع) فرمود: اگر ربا حلال بود، مردم تجارات و معاملات را كه به آن احتياج دارند، ترك مي‏كردند، پس خداوند ربا را حرام كرد تا مردم از حرام به سوي حلال و از ربا به سوي تجارات و داد و ستد روي آورند.

امام رضا(ع) در پاسخ نامة محمدبن سنان كه از آن حضرت‏عليه السلام سؤالهايي را پرسيده بود، نوشت:

 و علّت تحريم ربا اين است كه خداوند عزّوجل از ربا نهي كرد، چون ماية تباهي اموال است، زيرا انسان اگر يك درهم را به دو درهم بخرد، بهاي يك درهم، يك درهم است و بهاي درهم ديگر باطل (و ناحق) است. پس خريد و فروش ربوي، در هر حال براي فروشنده و خريدار موجب خسارت است. خداوند عزّوجل ربا را بر بندگان حرام كرد، زيرا باعث نابودي است... و علّت تحريم ربا در نسيه، از بين‏رفتن كارهاي نيك و نابودي اموال و گرايش مردم به سودجويي و رهاكردن قرض است و حال آن‌كه قرض از كارهاي نيك است و نيز ربا سبب فساد و ظلم و از دست رفتن ثروت‏هاست.